ذکر مصائب حمله به خانه امیرالمؤمنین و جسارت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
علی که بیگل رویش، جهان قوام نداشت بـدون پـرتـو او، روشـنی دوام نداشت اگر به حرمت این خانهزاد کعـبه نبود سحاب رحمت حق، بارش مدام نداشت سوادِ چـشـم عـلی را، اگر نمیبـوسـید به راستی حَجَـرُالاَسـوَد استلام نداشت قسم به عشق و محبّت، پس از رسول خدا وجود هیچکس اینقدر فیض عام نداشت عـلی، مـقـیـم حـرمخـانۀ صبـوری بود که داشت منزلت و دَعوِی مقام نداشت اگر چه دست کریـمـش پـنـاه مردم بود و هیچ روز نشد شب، که بار عام نداشت چـشـیده بود عـلی، طعـم تـنگـدستی را که غیر نان و نمک سفرهاش طعام نداشت اگرچه بود زره، بر تن عـلی بیپـشت اگرچه تـیغـۀ شـمـشیر او، نیـام نداشت به بردباری این بتشکن، مدینه گریست که داشت قدرت و تصمیم انتقام نداشت اگـرچه بـاز نکـردنـد لب به پـاسـخ او عـلی، مضایـقه از گـفـتن سلام نداشت عـلی، عـدالتِ مظلـوم بود و تنهـا ماند دریغ، امّت او شـرم از آن امام نداشت به بـاغ وحی جـسارت نمـود گـلچـینی که از مروّت و مردی نشان و نام نداشت شکست حرمت و گم شد قِداسَتِ حَرَمی که قدر و قُرب کم از مسجدالحرام نداشت شـدنـد آتـش و پـروانـه آشـنــا، روزی که شمع سوخت ولی فرصت تمام نداشت کسی وصـیّت او را نخـوانـد یا نـشنـید که آفـرین به بـلـنـدای آن پـیـام نداشت تو آرزوی عـلی بودی ای گل یـاسین! دریغ و درد که این آرزو دوام نداشت حضور فصل خزان را به چشم خود دیدی که با تو فاصله بیش از سه چار گام نداشت در آن فضای غمانگیز فضّه شاهد بود که غنچه طاقت غوغا و ازدحام نداشت چرا کـنار تو، نشکـفـته پرپرش کردند مگـر شکـوفـۀ آن باغ احـترام نداشت؟ «شفق» نشست به خون تا همیشه وقتی دید «نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت» |